بیانیه دانشجویان دانشگاه خوارزمی کرج (تربیت معلم) در حمایت از خیزش ۲۵ اردیبهشت
مِی 9, 2011 بیان دیدگاه
با نام خدا آغاز میکنیم و درود میفرستیم بر تمامی دانشجویان آزاد اندیش ایران
آوا و ندای ایران
مِی 9, 2011 بیان دیدگاه
با نام خدا آغاز میکنیم و درود میفرستیم بر تمامی دانشجویان آزاد اندیش ایران
مِی 8, 2011 بیان دیدگاه
طی روزهای اخیر، دانشجویان سبز، دست کم نوزده دانشگاه کشور، در مورد برگزاری اعتصاب و تجمعاتِ اعتراضی ٢۵ اردیبهشت در دانشگاههای خود، اعلام آمادگی و حضور کرده اند. به گزارش فیس بوک ٢۵ اردیبهشت، در قسمت هایی از بیانیه ششم فعالان انجمن اسلامی دانشگاه تهران آمده است “ما پس از ساعت ها نشست و جلسات متعدد با دیگر دوستان به این واقعیت دست یافتیم که هر چه پیش می رود کار دشوار تر گردیده و به نظر می آید در صورت عدم صدور بیانیه و حمایت رسمی از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید و همچنین مشاورین جناب آقایان موسوی و کروبی به عنوان پر نفوذترین افراد در میان فعالان دانشجویی این موج خودجوش اعتراضی هدایتی عقیم شده یافته و به نتیجه مطلوب دست نمی یابد.”
مِی 8, 2011 بیان دیدگاه
خلاصه: صحبتها از شعار اصلی او در انتخابات سال گذشته اوج گرفت: عدالت. مكثی كوتاه و سپس اشاره ای و ناگهان هشداری مستقیم به دو نفر: «شما هزار میلیارد تومان به یك بانك خصوصی بدهكارید. حالا بدون آنكه بدهی خود را پرداخته باشید، میخواهید با ۲۹۰ میلیارد تومان، ۲۹ درصد از سهام در اختیار این بانك را خریداری كنید!» / ماجرا نیز می رفت به فراموشی سپرده شود كه خبرنگار ما به نامه هایی عجیب، بدون مهر محرمانه و البته خطاب به مسئولان ارشد دولتی دست می یابند. یكی از این نامه ها با امضای اسفندیار رحیم مشایی مشاور ارشد و رئیس دفتر همه كاره رئیس جمهور خطاب به رییس كل بانك مركزی ارسال شده است. موضوع؟ كمك، مساعدت و همكاری با جناب آقای العقیلی برای رفع مشكلات و انجام برخی كارهای كوچك اداری همچون «تسهیل در بازپرداخت تسهیلات بانكی و بازگرداندن همان نمایندگی های پخش سیگار». باور كردنی نیست.
مِی 1, 2011 بیان دیدگاه
ما به آقای خاتمی یک «عذرخواهی» ملی بدهکاریم. بدون هیچ اگر و مگری. درسال ۷۶ و در حالی که قرار نبود ایشان رییس جمهور شود، و باورش برای خودشان نیز مشکل مینمود، ناگاه رویدادی غافلگیرکننده منجر به انفجاری شد که حکومت را در موضع دفاع و عقبنشینی قرار داد. خاتمی به عنوان نمایندهی یکی از دو «سلیقه»ی موجود در ساختار حاکمیت، که خیالی جز ملایم کردن فضا به اتکای موادی از قانون اساسی نداشت، تا بهزعم خود هم اقتدار نظام ( که در دولت پیشین به شدت آسیب دیده بود) و هم سطح رضایت عمومی را بهبود ببخشد، ناگاه در برابر مطالبات رو به تزاید اصلاحطلبانهی گروههای مختلف اجتماع قرار گرفت. او که در اصل «مولود ناخواسته» رویارویی دو تن از سرشاخههای نظام بر سر قدرت بود و تنها خدشهای که بر رخسار نظام میدید عدم اجرای چند ماده از قانون اساسی از سوی کارگزاراناش بود و در زمانی که اجرای محدود همان چند ماده در زمان ریاستاش به «موانع سخت» برخورد کرد عقبنشینی کرد، از سوی مردم و مطبوعات به لقب «اصلاحطلبی» مفتخر شد. در واقع مجموعهی شرایط به گونهای رقم خورد که دست شریفترین، منزهترین و مقبولترین «محافظهکار» طبقهی حاکمیت جمهوری اسلامی در پوست گردوی اصلاحطلبی گیر کند!